آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

بازم تاخییییییییییییییییییییییییییر :(

سلام عسلم سلام دنیای مامان الهییییییییییییییییییییییییی  قربون چشم های قشنگت بشه مامان نگی مامان  بی معرفته.اولا از این چندروز بگم سیستم نداریم باززززززم  کی میشه  یه لب تاب بخرم راحت شم کلاترکیده سیستم و مودم الان تو شرکتم تند تند باید بنویسم مثلا تو شرکتisp کار میکنم اونوقت خودمون تو شرکت نت ندارم مگراینکه اینجوری شانسی وصل بشه چندتا عکس بیشتر ندارم اینجا باشه تا بعد. دخترم خیلی دوستت دارم عسلم  یه وقت هایی خیلی دلم برات میسوزه و افسوس لحظات با توبودن و بازی کردن با تو رو میخورم  الهی فدات بشم شبها نمیخوابی دوست داری بازی کنی تا دراز میکشم میای از سرو کولم میری بالا و باصدای بلند میخندی یا واسه اینکه جلب ...
11 آذر 1391

از همه جا

سلام دخمله قشنگم بالاخره بعداز 1هفته ی پرکار اومدم پای نت فقط هرازگاهی تو شرکت میرسیدم نظرات کنم صبح 3تایی رفتیم بانک من رمز اینترنتیم رو گرفتم بعد رفتیم یه بانک دیگه قسط های وام رو ریختیم  توبانک کلی سرو صدا کردی و نظر همرو به خودت  جلب میکردی و اکثرا از  لباست خوششون میومد آخه یه دست لباس خوشگل خاله ندا بازم زحمت کشیده برات بافته. عکسش رو میزارم .الان که دارم مینویسم تو و بابایت خوابیدید ناهارو بردیم بالا خوته ی خاله ندا با عزیزجون خوردیم خیلی خوش گذشت و البته هرچی کاربودبه من مبدادن به بهانه ی اینکه من میخوام لاغرتربشم البته مسخره بازی بود از شانس ما همسری سه شنبه شب تو فوتبال پاش پیچ میخوره و  ورم میکنه 4شنبه رو...
11 آذر 1391
1